کتاب داستان ” افسانه یعقوب کرمانی و یاووز ” در ۶ فصل تنظیم شده که آن را تقدیم علاقمندان می کنیم .
در برشی از این داستان می خوانیم :
یعقوب به این جا که رسید ساکت شد . هوا سردتر شده بود . من برخواستم تا کمی هیزم بیاورم . به وقت بازگشت به اتاق دیدم که بسی غم به چهره دارد و قطره اشکی بر گوشه چشم . با این که ۲ برابر او سن داشتم نمی دانستم چه کنم .
کتاب زندگی نامه سر الکس فرگوسن
کتاب سیری در آواشناسی انگلیسی _ فونتیک